دفتر روانشناسی آرینا میرشاهی

برایم مهم نیست از بیرون چگونه به نظر می آیم…

کسانی که درونم را می بینند برایم کافیند…

بایگانی

روانشناسی دین از دیدگاه یونگ

جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۴۰ ب.ظ

یونگ

مبانی نظری دین
رویکرد یونگ به دین پوزیتویسمی است. از منظر پوزیتویست ها، تنها گزارههایی معنا دارند، که قابل آزمون تجربی باشند و چون گزاره های دینی از جنس متافیزیک اند، نمیتوان آنها را به روش تجربی اثبات کرد. نتیجه اینکه گزاره های دینی نه قابلیت صدق دارند و نه کذب و تنها بیانگر حالات روحی و روانی گوینده هستند. و چون گزاره های ادیان فاقد صدق و کذب هستند، همه ی ادیان را برابر و همتا میداند و هیچ یک را بر دیگری برتری نمیدهد. او با توجه به همین امر، مطالعه ی تطبیقی ادیان را نادرست میداند، زیرا این مطالعه یا به خاطر تبیین کمیت صدق ادیان است، یا به منظور بیان تفاوت سودمندی، و چون همه ی ادیان به یک اندازه سودمندند، هدف مؤمنان را از مراجعه و گرایش به دین به یک اندازه تأمین می کنند. پس مبانی نظری یونگ در خصوص دین، عبارت است از: الف) صدق ناپذیری گزارههای دینی، ب) سودمندی هم سان همه ی ادیان.

منشاء دین
از نظر یونگ، دین با محتویات ناهشیار جمعی ارتباط مستقیم دارد، و راه شناخت این محتویات، مکاشفه است. مکاشفه ی یونگ پدیده ای شخصی و یگانه است که هر کس قادر باشد میتواند آن را تجربه کند. این تجربه ی یگانه، رازهای پنهان نهفته در ناآگاه را مکشوف میسازد  (مکاشفه بیش از هرچیز ، حجاب برگرفتن از ژرفنای روح بشر و عیان کردن ماهیت آن است ، بنابراین رویدادی است اساسا روانشناختی) وقتی در اثر مکاشفه ی گنجینه های ذخیره شده در ژرفای روان انسان، گشوده و سرریز شوند، این محتویات به حیطه ی آگاهی نفوذ میکنند و ناهشیار جمعی به صورت چیزی آکنده از قدرت، با حسی از رمز و راز خود را آشکار میکند. یونگ این گونه تجربه انسانی را، تجربه ی دینی می نامد و عواملی که این تجربه را سبب میگردند، کهن الگوهای ناهشیارجمعی میداند. کهن الگوهایی هم چون خدا، شیطان، جاودانگی، زندگی پس از مرگ و ...کهن الگوهای اولیه هستند که در ناآگاه جمعی انسان وجود دارند و همان ها هستند که اسطوره ها، ادیان و فلسفه هایی را به وجود آوردند که بر ملت ها و تمامی ادوار تاریخ تأثیر میگذارند و هر کدام را متمایز میکنند. بنابراین همه ی آنچه را یونگ اسطوره های دینی می نامد، همه محصول تجربیات مربوط به کهن الگو هستند 
آیا در انسان چیزی »  یونگ در مواجه با این سؤال که معتقد است که عامل دینی در انسان یک اصل پیشین ،« به نام عامل دینی وجود دارد نیست، بلکه حاصل تجربه و عمل است. یونگ از آزمایش بیماران ب یشماری که به وی روح یا جان آدمی فطرتاً دارای کارکرد » : مراجعه میکردند به این نتیجه رسید. او میگوید دینی است... اما اگر این واقعیت تجربی وجود نداشت که در روح آدمی ارزشهای والایی نهفته است، به روانشناسی کوچک ترین علاقهای نمیداشتم، چرا که در آن روح و جان آدمی جز بخاری ناچیز و بی اهمیت نمی بود. حال آنکه از صدها آزمون و تجربه ی عملی دریافته ام که اصلاً چنین نیست و به عکس جان آدمی حاوی همه ی آن چیزهایی است که در احکام دینی آمده است و چه بسا بیش از آن نیز...، من به روح کارکرد دینی نسبت نداده ام بلکه فقط واقعیاتی را برشمرده ام که ثابت میکند روح دارای طبیعت دینی است. یعنی صاحب کارکرد دینی است .

نهایت اینکه از نظر یونگ، خاستگاه دین ضمیر ناهشیار جمعی است که حاوی کهن الگوهای متعدد از جمله خداوند است : (اگر از خداوند به عنوان یک کهن الگو سخن گوییم  در مورد طبیعت واقعی او چیزی نمیگوییم، بلکه چنین میفهمانیم که خدا در آن قسمت از روان ما که نسبت به خودآگاهی قدیم است، از قبل جایی داشته است، از این رو نمیتوان او را اختراع خودآگاهی به شمار آورد. ما او را نه دورتر میکنیم و نه محو، بلکه او را به امکان  آن که تجربه شود، نزدیکتر میکنیم) ناهشیار، منشأ دین و مقر و مأوای تصویر خداست و فردانیت، زندگی در خداست یعنی بشر هیچ گاه قادر نیست بدون خدا مبدل به یک کل شود.

منبع

https://www.sid.ir/ / پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی / یونگ و روانشناسی دین / نویسنده : اشرف باقری پور / منبع : پژوهش های فلسفی، شماره ی هجدهم، پاییز و زمستان 1389 ، ص 155 تا 179

  • Arina Mirshahi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی