دفتر روانشناسی آرینا میرشاهی

برایم مهم نیست از بیرون چگونه به نظر می آیم…

کسانی که درونم را می بینند برایم کافیند…

بایگانی

مکتب انگلیسی - آمریکایی

شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۹، ۰۲:۱۶ ب.ظ

امریکاانگلیس

  • یکی از سنّت هایی که در شکل گیری روانشناسی دین در قرن نوزدهم میلادی نقش عمده ای داشته است تحت عنوان سنّت انگلیسی - آمریکایی شناخته می شود که نگاهشان یک نگاه تجربی به دین بود . بیشتر سعی می کردند همان بحث های آزمایشگاهی و تجربه دینی را مدِّ نظر قرار دهند . بحث های سنجش برایشان خیلی مهم بود و نگاهشان بیشتر توصیفی بود . در سنّت انگلیسی - آمریکایی بیشتر بر فرد و تأثیر دین بر روان او تأکید می شد . به علاوه این سنّت بیش از آن که بر مشاهده و آزمایش استوار باشد بر تأمل و خوداندیشی تکیه داشت .
  • رویکرد تجربی و حتّی آزمایشگاهی به دین و نگاه توصیفی در مطالعات دینی ، مهم ترین ویژگی این سنّت است .
  • همچنین در این سنت تأکید بر کمیّت می باشد و نگاه سنجیدنی به پدیده دارند .
  • پیشینه رویکرد کمی در روان شناسی معاصر دین، به گالتون در انگلیس و هال و مکتب کلارک در آمریکا باز می گردد و رویکرد کیفی در روانشناسی دین به ویلیام جیمز و شاگردش جیمزبرت برمی گردد .
  • مهمترین افراد شاخص روانشناسی دین دراین سنت عبارتند از فرانسیس گالتون، استنلی هال، ادوین استارباک، جیمز لوبا، جرج کو، ویلیام جیمز و جیمز پرت .


فرانسیس گالتون (1822-1911) :

نخستین مطالعات علمی در زمینه روانشناسی دین را فرانسیس گالتون انجام داده است . او بنیانگذار روانشناسی تفاوتهای فردی است و نخستین کسی بود که از روشهای آماری همبستگی در این زمینه استفاده کرد . مهمترین پژوهش او، تحقیق در مورد کارایی عینی دعا و نیایش است . او معتقد است داشتن زندگی همراه با دعا و نیایش و نیز هدف دعای دیگران قرار گرفتن ، با برخورداری از منافع عینی قابل مشاهده ، همبستگی ندارد .

استنلی هال (1844-1924) :

او بنیان گذار تنها دانشکده ی روانشناسی دین در کلارک آمریکاست ، که در آغاز رشته ی الهیات را برگزیده بود و سپس روانشناسی را جایگزین آن کرد . او زمانی پیشنهاد کرد برای منطبق کردن دین با نیازها و مقتضیات شخصی و اجتماعی دنیای مدرن، از روانشناسی به عنوان وسیله هایی برای بازسازی دین بهره گرفته شود . دو نفر از شاگردان برجسته ی او ، ادوین استارباک و جیمز لوبا بوده که ایمان آوری را به عنوان نخستین موضوع تحقیق خود برگزیده بودند . در میان آثار هال و شاگردانش، کتاب استارباک، شایستگی بیشتری دارد که نماینده مکتب کلارک و خط مشی های آن باشد.

ادوین استارباک :

او نخستین کسی است که کتابی دراین زمینه با نام روانشناسی دین (1899) منتشر و نتایج تحقیقات خود در مورد همزمانی بین بلوغ ، اسکیزوفرنی و رویکرد به دین ارائه کرد .
گرچه بروز واقعی زندگی معنوی غالبا بطور متعارف در خلال سالهای رشد فیزیولوژیک و به ویژه بلوغ جنسی رخ میدهد، اما استارباک تاکید دارد که این دوران، صرفا فرصت و موقع بیداری مذهبی است نه علت آن.
او عمیقا معتقد بود با فهم و ارتقای شخصیت و منش کودک، می توان به تامین صلح جهانی و نجات بشریت کمک کرد و برای تحقیق در مورد پیدایش مفهوم خدا در میان اقوام بدوی از روش گردآوری مطالب زندگینامه ای ، درون نگری ، تامل شخصی و پرسشنامه استفاده کرد .او اعتقاد داشت دین یک راز است و علم، هرگز همه ابعاد آن را نخواهد شناخت.

تحقیقات استارباک بدلیل تمرکز بر رشد دینی و ایمان آوری که منعکس کننده مهمترین علایق هال و شاگردان وی است، نماینده مکتب کلارک می باشد . علاقه وی به تعلیم و تربیت دینی، انعکاس دهنده علایق استاد او یعنی هال است .

جیمز لوبا (1868-1946) :

او معتقد بود تجربه ی دینی ، مجموعاً فاقد موضوعی متعالی و کاملاً نتیجۀ نیروهای طبیعی است .
چالش دینی او با سنت دینی ۲جنبه دارد: از یک سو درصدد نشان دادن تجربه عرفانی بصورتی رضایت بخش با فرآیندهای روانی فیزیولوژیک بود و از سوی دیگر، شواهدی مبنی بر عدم اعتقاد دانشمندان به خدای متشخص (انسانوار) یا جاودانگی گردآوری کرد . او معتقد به میل ذاتی و فطری به نیکی اخلاقی سطح بالاتر بود که بنظرش، اساسی ترین ویژگی انسان است.
به اعتقاد او، فقط معرفت علمی و نه تفسیر خام و ساده لوحانه از تجربه عرفانی، می تواند بصورت کارآمد به جستجوی ارزش های اخلاقی و الهامات دگرگون کننده جهت دهد. او، منشا رشد و نقش مفاهیم کلیدی دینی را در روح انسان مطالعه کرد و ردپای باور را در شیفتگی ذهن انسان به تبیین های علّی و نیاز به حفظ تعادل روحی در بحبوحه تنازعات حیات پی گرفت.

جرج کو:

شهرت او بدلیل کاربرد گونه شناسی منش اخلاقی در تجزیه و تحلیل رویکرد دین و ایمان آوری است و نتایج پرسشنامه های او، الهام بخش بسیاری از آزمون های شخصیت است که امروزه روانشناسان از آن بهره میگیرند .

ویلیام جیمز:

شناخته شده ترین روانشناس در گرایش توصیفی به دین است .
او در آغاز کتاب انواع تجربه دینی که یکی از بزرگترین آثار کلاسیک در زمینه روانشناسی دین است، بر ضد ماتریالیسم پزشکی اعلام موضع میکند و آن را نمی پذیرد . او اعتقاد داشت ارزیابی نهایی یک عقیده یا تجربه را فقط در سایه ثمربخشی آن در زندگی فرد میتوان انجام داد . او بجای نمونه گیری گسترده، از موارد نسبتا نادر به عنوان آزمودنی های اولیه خود بهره میگرفت و از توانایی تشخیص وبصیرت استثنائی خود استفاده میکرد . کتاب انواع تجربه دینی به عنوان مهمترین کتاب در زمین روانشناسی دین شناخته میشود . این کتاب نمونه روشن ، هرچند ناقص رویکرد توصیفی به پدیده های دینی است .

جیمز پرت :

تاثیر برانگیزاننده ویلیام جیمز بر آثار او، قابل تشخیص بوده و در سال 1905 پایان نامه دکترای خود را زیر نظر او به اتمام رساند . عمده ترین اثر پرت در زمینه روانشناسی دین، (کتاب آگاهی دینی ، 1920) بوده که مطالعه ای صرفا توصیفی از مجموعه ای ازجلوه های دینی است . پرت در تاریخ ادیان بخصوص ادیان هند و بودایی، صاحب نظر است.

منبع 

کتاب در آمدی بر روانشناسی دین دکتر مسعود آذربایجانی ؛ ویراست دوم

  • Arina Mirshahi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی